فرشته كوچولوي ما فرشته كوچولوي ما ، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

فرشته كوچولوي ما

چكاپ ماهانه

دختركم سلام  ديروز يعني ٩ مهر ٩٣ ، بعدازظهر وقت دكتر داشتم كه رفتم تا از وضعيتمون با خبر بشم ، خداروشكر همه چيز خوب بود  فشارم ١١ بود ، وزنم ٦٩ كه توي اين پنج ماه فقط سه كيلو اضافه كردم ولي دكتر گفت چون رشد شما نرماله ،مشكلي نيست   صداي قلبتم كه تپشاي زندگيمه گذاشت و شنيدم و كلي كيف كردم  آزمايش غربالگري دوم و سونو آنومالي هم بهش نشون دام كه خوب بود خداروشكر  بعد از دكتر هم با آقاجون و مامان بزرگ و زنعموها رفتيم عيادت فاطمه جون كه تازه زايمان كرده و يه آقا سيد كوچولو بدنيا آورده كه اسمش سيد صادقه  امروزم يعني ١٠ مهر ٩٣ تولد مامانه ، خيلي خوشحالم كه امسال با باباجون ، سه نفري تولدمو جشن ميگ...
10 مهر 1393

هفته بيستم بارداري

جنین: در این هفته جنین 20 هفته ای است. ابروها و موهای سر به طور واضح دیده می شوند و جنین بیشتر چشمهایش را حرکت می دهد. حرکت چشم جنین را می توان در سونوگرافی دید. موهای جنینی تمام بدن جنین را پوشانده است. اما از همه بیشتر در اطراف سر، گردن و صورت است. پاها به اندازه کافی بلند شده ، عظلات دست و پا قوی می شوند، و همچنین حرکات جنین نیز قویتر از قبل است. در این زمان غضروف اسکلتی رشد و نمو می کند و به استخوان تبدیل می شود. سیستم دفاعی بدن هنوز به طور کامل رشد پیدا نکرده است، اما از جنین در مقابل عفونتها دفاع میکند. در جنین پسر در این هفته بیضه ها پایین آمده و به داخل کیسه ی بیضه می افتند. مادر: حالا حرکات زیبای جنین چونان قدمهای نرم یک مول...
5 مهر 1393

سپري شدن نيمي از راه ...

عزيزكم، دختركم ، شيطون بلاي مامان و بابا   به لطف خدا بيست هفته از بارداري رو پشت سر گذاشتيم ، يعني نصف راه ...  ايشالا كه بقيه راه رو هم به سلامتي و با كمك خدا طي كنيم  دوستت دارم ، قربونت برم ، بوس    ...
5 مهر 1393

هورااااااااااا

خدا ما رو لايق دونسته و يكي از فرشته هاي دختر نازشو بهمون هديه داده  ما ميشيم مامان باباي يه دختر گيس گلابتون ، هورااااااااااا خدا روشكر ، ايشالا همه بچه ها سالم باشن  بوس به دختر نازم  ...
16 شهريور 1393

بدون عنوان

سلااااااااام عزيزكم  اين يه هفته اي كه گذشت ، يعني از هشتم تا چهاردهم شهريور رو رفتيم مسافرت ، من و باباجون با خانواده من.   رفتيم شمال كه خيلي خيلي خوش گذشت و بعد از اون رفتيم قم و تهران خونه عمو حسين ، الحمدلله حضرت معصومه هم طلبيد كه توي دهه كرامت به پابوسش بريم ، گرچه مدت زمان زيارت كم بود ولي خيلي خوب بود ، دعاگوي همه بوديم . واسه شما هم چند تا سوغاتي خريديم و با بابايي  و بقيه كلي ذوق كرديم .   اما خبر جديد اينكه توي همين يك هفته يعني هفته هفدهم بارداري و آخرين هفته ماه چهار ، من تكون خوردناي شما رو براي اولين بار حس كردم ، قربون اون دست و پاي كوچولوت برم  امروز كه دارم اين خاطراتو مينويسم يعني...
16 شهريور 1393