بدون عنوان
دختر نازم سلاااااام من امشب يعني ٩٣/٧/١٧ خيلي خيلي خوشحالم امشب حدود ساعتاي نه شب بود كه روي مبل نشسته بودم كه يهو يه تكون شديد توي دلم خوردي ، بعدشم دومي و سومي !!! لباسمو دادم بالا تا ببينم از روي شكم معلوم ميشه ، آخه تا حالا فقط يه چيزي از داخل حس ميكردم ، ديدم بعله ، چه تكونايي ميخورد شكمم !!! خلاصه كه داشتم ذوق مرگ ميشدم ، از شدت خوشحالي گريم گرفت . خدايا شكرت ، شكرت كه اين لذتهارو قسمت ما هم كردي فداي اون دست و پاي كوچولوت برم با اون لگدات ... خدايا بازم شكرت .... صد هزار بار .... ...
نویسنده :
مامان فرشته كوچولو
22:34